سلام دوستان ...بانام ویاد خدای مهربان..... دیروز صدویکمین دلنوشته ی من با گله از دوستان واقوامم صورت گرفت ...خیلی دلم گرفته بود .ازهمه چیز و همه کس...از دشمنان دوستنما.....و دشمنانی که من از دشمنشون درسهای خوبی گرفتم .... جانم براتون بگه،تصمیم گرفتم رها شوم ......خودرا ازتمام چیزهایی که مانع رسیدن من به اهدافم میشوند خودرا ازقیدشان رهاسازم.ببخشم و طلب بخشش کنم ....فراموش کنم وچون کینه فقط سنگینم میکندو ناراحتیهایم و غصه هایم را بیشتر وبیشتر میکند......سعی میکنم که اگر کاه باشد یا کوه آنهارا زیر پایم بگزارم و به خاطر داشته باشم که هرکسی ممکن است اشتباه کند ......پس ،از خالق یکتایم طلب هشیاری وکمتر اشتباه کردن دارم......خداجون کمکم ک...