گلبرگ های تنهایی97
بانام و یاد خدای مهربان.....
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چکنم/
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چکنم/
آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت.
نیست چون آینه ام روی ز آهن چکنم/
برو ای ناصح بر درد کشان خرده مگیر/
کارفرمای قدر میکند این من چکنم/
برق غیرت چو چنین میجهد از مکمن غیب /
توبفرما که من سوخته خرمن چکنم/
شاه نرکان چو پسندید و به چاهم انداخت/
دستگیر ار نشود لظف تهمتن چکنم/
مددی گر به چزاغی نکند آتش طور/
چاره تیره شب وادی ایمن چکنم
حافظا خلد بزین خانه موزوث نیست /
اندرین منزل ویرانه نشیمن چکنم/
خدایا شکر عمری باقی بود تا دوباره بنویسم...........
نمی دونم چی بنویسم؟از کجا بنویسم؟از کی بنویسم؟
یادم رفته چطوری سلام و علیکی بکنم...........حالا بریم ادامه مطلب تایادم بیاد.........
سلام دوستان عزیزم .....خوبین؟من که الان خوبه خوب هستم..........
از دوستان خیلی مهربونم متشکرم که یادم کردند و برام پیامی و سلامی فرستادن.
مدتیه که حالم خوب نبوده ولی به شکرانه ایزد منان هم اکنون بسیار عالیم......................
احوالات خوشی نداشتم///////بماند..........الان خوبم.وازینکه مینویسم بهترازین نمیشه.............خداجون سپاس........