آواز قو

گلبرگهای تنهایی7

1391/4/5 15:23
نویسنده : شهربانو
315 بازدید
اشتراک گذاری

..بانام ویادایزد یکتا

مولاعلی میفرماید.هوشمندان که هوشمندانه به تحولات جهان مینگرندوخردمندانه به گردش روزگار می اندیشند .ازامروز خویش به خاطر فردای خودبهره می گیرند ودنیای خودرامزرعهءآخرت خویش میشمارند.

 

ازآن گناه بپرهیزیم که درچشممان کوچک جلوه کند........

چشمان شماکلیدعفاف شماباشد واین کلید رااگربه نامحرم واگذارید.گنج عفت خویش راازدست دادید....

 

وآن مردمی که گناهان کوچک راناچیزشمارند.خیره سرانه به گناهان بزرگ درافتند....

 

خدایا ساعت ٢نیمه شب شدخوابم نمیبره اروم رفتم کمی آب خوردم هواخیلی سردشده درابسته پنجره هابسته .وهمه پتوکشیدند بازهم مچاله شدند.دستگاه جمالم روروشن کردم .دستش درد نکنه اجازه

 

داده که استفاده کنم.آخه مهدیه اعتراض میکنه میگه صدای کیس منواذیت میکنه یاکه راحت نیستم

حالادیگه ازلب تاپ جمال استفاده میکنم........

امشب به برکت لطف خدای مهربونم محمدم باخانواده. جلالم باخانواده...مهدیه هم ازسرکاراومده بودبافاطمه همه دورهم بودیم .جای هداونیازوجوادوحسناومحمدخالی بود........

شام جاتون خالی قورمه سبزی باسبزی محلی شمال بود بچه م حسناخیلی جاش خالی بود...

آخه فرداهم امتحان داره.....موفق باشه    هدارفته تهران پیش مامان جواد.هرجاهستن خدانگهدارشون...

 

دلم میخواست پروانه بودم ...........امانه شایدکبوتری.........گنجشکی کوچک .......اما نه ....اگراسب سفید یاسیاه وحشی آزادورها بودم.توی دشتهای گسترده.برای خودم میدویدم

 

شاید هم مرغی برشاخساران.....به این سوی وآن سوی میپریدم...........

 

یاشیری غران برپهنای بیشه ای فرمان روایی میکردم......

یاکه پلنگی بربلندای صخره درکمین هرجنبنده ای مینشستم........

 

ویاخزنده ای درمخفیگاه ......شایدهم ماهی مخملی زیبا درمیان آب زلالی .........

 

یاکه کوهی با عظمت وپرصخره....وشاید آبی به پهنه اقیانوسها........

 

آسمانی توفنده یاکه صاف وآبی .........ابری لغزنده.....بادی وزنده   ...........جنگلی سبز.....

 

دشتی تهی ازناامنی پرازدیدوامید........شایدم چشمه ای خروشان......یاکه جوی آبی آرام وروان

 

وخوابی آرام یاکه پراز کابوسهای زمان.....

من چی بودم ......هرچه گفتم خیالاتی بیش نبود........من همانم که خدایم . ربم .پروردکارم. الله.و

 

صمدم میخواست ................اشرف مخلوقات  ......خدایا تودستم بگیر تاآدمی باشم بی تکلف 

 

آدمی باشم اشعر به شعور   ......آدمی باشم..........بدورازاهریمن........برآن باشم که تورابیشتربشناسم.......وازنعمت آشنایی توباآشنایان عزیزت همسروسوداگردم..............

 

سپاس توراسزاواراست وستایش تورا..........تودانایی وتوانایی.توپدیدآورنده جهان وآفریدگارجهانیان....

 

بشکرانه نعمتهای گرانمایه توزبان بگشایم وافسوس دارم که نتوانم شاکرت باشم تودربرابرسیئات ولغزشهای .........بیشمار

ما اغماض میکنی وبی آنکه شایسته بخشش باشم برمن مبخشی .........زیراتو رحمانی .رحیمی.

 

ریئوفی .شفیقی .غفرانی .وغفوری .کریمی .تومجیری .تومجیدی .توثاقب .وعادلی .توسبحانی .  وزیبنده هروصف زیبایی.....

 

دوستت دارم ...میپرستمت .ای آفریدگارم.ای پناهم .ای تکیه گاهم.......

 

.کاش دستانم آنقدربزرگ بود .که میتوانستم چرخ وفلک دنیا رابه کام  خوبان خدا به چرخانم.

 

اما.............کسی رامشناسم که برهمه چیز قادر است وتوانا ازاومیخواهم 

 

بارخدایا............

ازکوی توبیرون نرود پای خیالم..نکندفرق به حالم ..چه برانی چه بخوانی چه به اوجم رسانی جه به خاکم بکشانی ...نه من آنم که برنجم نه توآنی که برانی .........

درضیافت وخلوت سحری به یادت میمانم ............

 

 

جهان عشق است وزرق سازی        همه بازیست الا عشق بازی

بی عشق زندگی محال است..........اکرماعاشق نبودیم چگونه این عمردورو درازوخسته کننده راطی میکردیم؟؟؟؟؟؟؟

 

برای کی می  شستیم؟برای کی برمی خاستیم؟همین عشق که دردبی درمان است.ودرعین حال

درمان همه دردها!١!!!١١١١١١١١١١١ عشق .....................................................فقط عشق شمع محفل وانیس شبهای تار ماست ...عشق .مدار زندگانی وشیرازه کتاب امیدوارزوهاست!

 

جاویدباد.......عشق به هرکه ...وهرچه علاقه گیرد............عاشقتم خدای مهربانم.....

عشق ...........بهانه ای برای پرپرشدن.......بهانه ای برای بودن ونبودن....

 

برای مادرم.........برای بوسیدن دستهای پدرم.........برای نگریستن به چشم های پاک بی آلایش فرزندم.

 

برای  درک کردن حس غریب.خواستن ....وشوق خواستن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد