گلبرگهای تنهایی 3
سلام امروزروزمبعث پیامبرخداست تبریکات صمیمانه مرا بپذیرید
برروی زمین واسمانهاوکرات دربین مناجات وتمام کلمات
زیباترازین دعاندیدم هرگز برخاتم انبیاء محمدصلوات
ایشاه سوارملک هستی سلطان خردبه چیره دستی
ای ختم پیمبران مرسل حلوای پسین وملح اول
سرخیل تویی جمله خیلند مقصودتویی همه طفیلند
خوشحالم تقریبا بچه هارودیدم عباس سرکاربود جلال امروزشوبرای کولر درست کردن برای ماگذاشت منهم بایه کوله باردعابدرقه اش کردم......وازخداوجدش براش خیردودنیاش روخواستم الاهی خدامحتاجش نکنه
محمدونسرین بابچه هااومدندعیدروتبریک گفتند مه یاسم امیرطاهاومحسنم
هدامیهمان داره زنگیده جوادم زنگ زده تبریک گفته
حسناومحمدم رفتن شمال.....
عاطفه هم منزل مادرش بودجلال هم طفلی دنبال کارهای ماشین خودش ومهدیه وکولرخونه ما....امیددارم که عاطفه ماروببخشه ......دوسش دارم..........راستی ثناسادات همغذاخور بچه م واکسن شیش ماهگیشو
زده تب کرده ازروزبیست وهشتم به دستورپزشکش غذاروشروع کرده فرنی وحریره بادوم .......دخترجلال هم داره بزرگ میشه خدایاشکرت واسه انچه که به من دادی وانچه که صلاحم نبودوندادی.........
دلم برای یه مسافرت پرمیزنه تاخداچی بخواد
امروز میخئهستم به چندنفرزنگ بزنم ولی نشد شیرین جون زنگ زد کلی حال واحوال پرسی کردیم گفت روزبیست وپنجم ازعسلویه برگشته ازاقاوحیدگفت خیللللللللللللللللللللللللی ناراحت شدم خداکمکش کنه
دلم میخوادبرم سرخاک پدرم مادرم برادرام خلاصه کسانیکه برایم بسیار .عزیزندوکمبودشون شدیداتوزندگی
برایم در دآوربوده وخیلی وقتها دلم برای یه لحظه دیدنشون پرپرزدم............روحتون شادعزیزانم آرامش ابدی ومغفرت الاهی نثارتان دوستون دارم