گلبرگهای تنهایی51
باسلام ونام ویاد خدای مهربان......
دوستان خوبین ؟من به لطف خدا خوبم.......
فقط اومدم بگم شکر خدا زنده ام ،شاکر ایزد منان......
پس از یکماه اومدم.....توی این مدت اتفاقات خوبی افتاده،روز بیست ونهم آذرتولد ثنا سادات بوده .....روز اول دی ماه تولد مه یاس ،گلی مامانی بوده.....شب اول دی ،که همان یلدای معروف ،خونه ی حسنا سادات بودیم...سارا و خانوم برادرم هم تشریف آوردند.مهدیه وفاطمه جان ،سیدتقی وسید جمال الدین هم بودند ،جای همگی شما سبز..........براشون ،کرسی زیبایی گذاشتم.عکساشو براتون میذارم .....فال حافظ وچای وهندوانه وبقیه مخلفات.........خیلی خوش گذشت........
هداسادات منزل پدر ،همسرش بوده....سید جلالم تولد مادر عاطفه جان دور هم جمع بودند.......سید محمدرضای من شیفت کاری داشتند......
خلاصه کارها با آرامش خودش پیش میره ،ماکه با بد قولی ،کابینت ساز و مخابرات وآسانسوری وپکیجی وحلاصه همه آشناییم ،اگر کاری انجام بشه فکر می کنم خیلی یاکه پر از اشکاله یا اصلا موردخوبی نبوده.که اینقدرزود انجام شده................................
حالا ببینید .........چقدربدبینی بده.....
توی این مدت راحله جان ،که پیامهای زیادی گذاشته...... خیلی احوالپرسی کرده ممنونم /...... باران عریز م که همیشه من و شرمنده خودش کرده .........عزیزان دیگرهم مارو فزاموش نکردند.....شکر خدا.....