آواز قو

گلبرگهای تنهایی56

1391/11/15 13:53
نویسنده : شهربانو
259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.......بانام ویاد خدای همیشه مهربان.....

عزیزان خوبین؟منم به شکرانه خداخوبم.....

دیروز نسرین گفت که مه یاسم از بیمارستان مرخص شده.......میخواستم برم بیمارستان که خبر داد......و گفت امیرطاها رو محمد از مدر سه میاره خونه نگران نباشید.....چون هدا میخواست بره امیرطاها روبیاره......

دیشب ،باباجون رفت مهیاس گلی روسرزد اومد میگفت بچه ام خیلی ضعیف شده سرفه میکنه ولی کمتر.....

خدارو شکر بخیر گذشت.

 

دیشب خیلی راحت نبودم ،بیخوابی وفکر وخیال اذیتم میکنه......با اینکه نسبت به مسائل ،خوشبینم ولی همش مدام نگرانم....چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلم میلرزه.....درون پوسته ی داغ وسوسه ها ونگرانیها دارم میسوزم ....مثل اینکه شخصی رو دور تا دورشو آتیش روشن کنی و راه گریزی نداشته باشه.......همونطور ملتهبم......دیشب تا دیر وقت معصومه داشت پیامک میزد من دیگه ،کم آوردم....ولی خوشم اومد پرانرژیه.........همیشه شاد باشه ........ و بی غصه.....دلم مسافرت میخواد ،اصلا مقدور نیست.......کمی دلهره فشارمو به بالاترین حد میرسونه از ترس بچه ها هیچی نمیگم.......

برای حسنا خیلی این روزها غصه خوردم....امتحانات تر مو میگذرونه .اتفاق خیلی بدی ،براش افتاد.روزشنبه یا یکشنبه ،موقع رفتن به جلسه امتحانات ،تو میدون ونک،شخصی تنه میزنه میاندازدش زمین.تا ازجاش پاشه.خانمی کمکش میکنه ،و بهش میگه دخترم دستت چرا اینطوری خون میاد ؟وقتی خوب نگاه میکنه میبینه مانتو و چادرش هم پاره شده ، و تازه متوجه میشه که با وسیله ی تیزی دستش بریده شده ،بله با کاتر یا هر شئ تیزی سه تا خط بلند وتقریبا عمیق ،دستبندشو بریده وبرده.خودش میگه درد کتفم خیلی زیاد بود ،وسوزش دستم هم خیلی......ولی ضربه چنان شدید بود که گیج بودم.ونمیفهمیدم چی شده........گردنبندی داشت بادستبندی که باهم ادغامشون کرده بود ودستبندی زیبا شده بود .....که بردنش ،خدارو شکر که خودش آسیب بیشتری ندیده بود...میگفت مامان آخه تو روز روشن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ماهم مدام بهش میگیم خدارو شکر کن بلای دیگه ای سرت نیامده ،همه تو شوکیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  خیلی گریه کرد ،حالا مدام بابا ومحمد  و سیدتقی دستشو پانسمان میکنند وباهاش شوخی میکنند تا ازین شوک درش بیارند ....دستش یه طرف ،ضرر طلاهاش یه طرف دیگه ترس ودلهره اش یه طرف...........ماکه دیگه کم آوردیم ........دائم میترسه ،شخصی از کنارش تند راه بره جیغ میکشه.......خیلی بی امنی شده............ آفا کجایی ؟گل نرگس کجایی؟پس چرا نمیآیی؟الهم عجل لولیک الفرج..............با این شرایط روحی میره امتحاناتشو میگذرونه.....خدا کمکش کنه.......آخه همیشه گفتند با حضور آقا اینقدر امنیت زیاد میشه ،احتیاج به دزدی نیست....وزنان ودختران با امنیت به مسافرتهای دور میر وند وبرمیگردند.......آقا بیا.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیر مهدی (سوده)
4 بهمن 91 16:10
سلام عزیزم با خوشحالی امدم وبتون و اما....واقعا از خواندن این مطلب ناراحت و بهت زده شدم ...اخه بعضی ادمها به چه درجه پستی و حقارت میرسند که ...این دیگه از اون روشهاش بود که تا به حال نشنیده بودم.خدا رو شکر صدمه جدی تری ندید اگه رگ دستش بریده شده بود و یا ...نمیدونم چی بگم کی جوابگو بود چقدر ادم پست و روانی زیاد شده.به چه قیمتی میخوان پول در بیارن ادم بره زباله ها رو جمع کنه به دزدی شرافت داره این ادمها شرف و انسانیت ندارن ابرو ندارن نه فکر حودشونن نه دیگران همه شخصیت های ضد اجتماعی هستند که حریم شخصی دیگران رو به مخاطره میندازند متنفرم ازشون.طفلک حسنا جان الان که باید روحیه داشته باشه برای امتحاناتش اینجوری شد یادمون باشه ادم پست زیاده طلاهامونو بپوشونیم تو خیابون !!!وگرنه با تیغ ....متاسفم... دوست گلم حتما یک مسافرت براتون ضروریه یک تنوع و یک استراحت و چه سفری از یک سفر زیارتی بهتر ؟حتما بروید .از بس نگرانی دارید و استرس فشارتون بالا میره کمی به فکر خودتون باشید .ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید .ممنون.


باسلام وآرزوی سلامتی برای شما وعزیزانتان.....ممنونم از شما ونظر لطفتان...ما همگی توشوکیم.....ازین اتفاق وحشتناک......





مامان دینا جون
7 بهمن 91 22:33
وای خدای من .خاله جون خیلی خیلی ناراحت شدم.واقعا متاسف شدم .امیدوارم حال حسنا جونی بهتر شده باشه .یعنی نا امنی تا این حد ؟


بهت گفتم که خیلی نار.ولی بازهم شکر که خودش آسیب بدتری ندید.......
در انتظار...
17 بهمن 91 0:02
سلام چقدر وحشتناک...منم ترسیدم.چه شوک روحی بهش وارد شده..خدا خودش نگهدارش باشه....صدقه بدهید مامانی..ولی خدارا شکر دستش چیزی نشده...خیلی نگرانش شدم...مواظب خودشون باشند.


علیک سلام .واقعا یاد آوریش هم وحشتناکه.....خدا ولی عصرمون رو برسونه.........متشکرم از هم دردیت........
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد