گلبرگهای تنهایی68

سلام وبانام خدا آغاز میکنم ..........مومن از کوه محکمتر است.......زیرا از کوه چیزی برگرفته شود ........ولی از دین مومن چیزی برگرفته نشود.......خدایا خودت ثابت قدممان به گردان......

خدایا کمک کن.....تو پست قبلی نتونستم چیزی بنویسم...زیرا سخن از عشق بود و معشوق.........جایی برای ما نبود....آخه صحبت از گل نرگس بود وعطر جاودانش......

روز پنج شنبه به شکرانه بهبودی امیرم، طاهای عزیزم.....نسرین مراسمی برگزار کرد.....خانوم حنانه مداحه آلمحمد ،مراسم رو اجرا کرد......و برای شهادت خانوم  کریمه ی معصومه عزا داری کرد......و بحمد وسپاس برای امیرم ذکر یاعلی سرداد......110 بار موقع غروب آفتاب ذکر یا علی .....آرزوی سلامتی برای بیماران.....و برای یاد آوری مصیبت وفرق شکافته ی مولا علی شیر ونان جو و خرما خیرات کرد ....،آخه امیرم به راحتی ،همیسه راه میرفت وبازی میکرد......خرما وبازار هدیه اموات هم به شکر خدا گرم وپربار........شهاب الدین و فاطمه خانوم هم آمده بودند برای خداحافظی وآوردن کارت عروسیشان........خدایا نا امیدشان مگردان ......خدایا سفر معنویشان را پر محتواتر کن.........خدایا عاقبت و عافیتشان را بخیر بگردان......آمین...........به شهاب الدین گفتم......حاجی شدن چه آسون ......ادم شدن محاله.............کلی خندیدیم.....براش گفتم بازار نرو فقط وقتی که مطمئن شدی که،دیگه دلت با خدا کاری نداره.......بازار همه جاهست.......یه چیزایی تهیه کن ،که برای خودت بانوی گلت.یاد آور  معنویت  باشه.......خلاصه کلی تجربه که داشتم براش گفتم.......و آرزوی سلامتی وعزت برای جفتشان......دوازدهم.....اسفند، پروازززززززززززززززززززززززززززززززخوش به حالشان ولیاقتشان...........خدایا نصیب همه ی عاشقانت بگردان.....آمین

اینهم ، ازین پستمان.....راستی شب جمعه همه +شهاب وفاطمه دور هم بودند الا سید جمالم..........................................خدایا کمکش کن............