آواز قو

گلبرگهای تنهایی71

1391/12/7 20:46
نویسنده : شهربانو
310 بازدید
اشتراک گذاری

 

بانام ویاد خدای مهربانم........امروز هم یکی از روزهای خوب خدا با تمام فراز ونشیبهاش........دلم عجیب گرفته....از تمامه روزگارانم......هوای ابری هم مزید برعلت شده..........دلم گریه میخواد........................................

خدایا چطوری بیام پیشت؟چرا من این حرفهارو میزنم ؟مگه من نمیدونم ؟هرجا که یاد وذکر خداهست،همانجا خداهست.....احتیاج به هیچ وسیله ای نیست.......فقط دلم رو بایاد او به پرواز در بیارم......اوج میگیرم ودر خلصه ی نابش غرق در راز  نیاز........بال وپرم از بی  احساسی ،بدور شد .و با سریعترین وسیله ی ممکنه به اورسیدم..........یارب ......یارب........یارب........یارب.....یارب.....یارب......یارب/...........یارب......یارب......یارب.......یارب......دیگه احساس میکنم که از همه به من نزدیک تر خودشه.......الان من با خدایم راز ونیازی دارم.......که هیچ وقت دیگه ای نداشتم.....امروز نیاز کوچولوی من مثل هر روزش نمازش رو با قلب پاکش زودتر از هرشخص دیگه ای اقامه کرد چقدر دلم سوخت ازینکه مثل او صلابتی نداشتم    .............اوبسیار خالصانه وکودکانه،خدا خدا میکرد وقتی خوب گوش کردم دیدم طفلکم برای مامان  وباباش و دایی جمالش دعا میکنه و برای من .....میپرسه مامانی برای شما از خدا چی بخوام؟دلم تپید از لحظه ی نابش که عزیزکم برای خودش از خدا هیچی نمیخواد.....اشکم سرازیر شد واز خودم و خدای خودم خجالت کشیدم.....اما با خودم گفتم..... آخه او خیلی دلش پاک و زلاله........که من نیستم.........خدایا کمکم کن.......قربون صفای دلت بشم گلم .نیازم......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان پریسا
8 اسفند 91 1:00
سلام خانمی

خدا نکنه. چرا گریه؟

به یاد خدا دلها ارامش پیدا میکنه.ایشالله که عزیزان سلامت باشن.


سلام گلم ...دلم از دست دنیا گرفته....
مامان پریسا
8 اسفند 91 1:01
ایشالله همه ی لحظه هامون با یاد خدا باشه.


متشکرم....
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 23:51
آخی نیاز کوچولویه لحظه بغضم گرفت.میخواستم گریه کنم.ولی جلو خودم رو گرفتم


دل بچه ها پاک وزلاله خدا کمکشون کنه ...تا در برابر روزگار عوض نشن....
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد