گلبرگهای تنهایی 80
بانام ویاد خدای مهربان......سلام ....
گوش کن ،جاده صدا میزند از دور قدم های ترا.......
چشم تو زینت تاریکی نیست....
پلک ها را به تکان،،
کفش به پا کن،.........و بیا.
و بیا تا جایی،
که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد........
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز،رسیدن به نگاهی است.
که از حادثه عشق،تر است.....................
مرحوم سهراب سپهری
این شعرو حسنا جان برام پیامک کرده بود گذاشتم تا برای همیشه برایم ثبت شود.......
دلتنگی حس عجیبیست........آدم را آرام ،آرام ......نا آرام می کنه.......!!!
خدایا ،دلمان تنگ و نا آرامه ولی صبوری پیشه میکنیم ....و از تو صبر می طلبیم.......هر آنچه تو به خواهی همان است......بمانیم یا نمانیم........و میدانیم،که زندگی باهمه وسعت خویش ،محفل ساکت غم خوردن نیست.....
حاصلش تن به قضا دادن وافسردن نیست.....
اضطراب وهوس دیدن و نا دیدن نیست........
زندگی جنبش وجاری شدن است....
ز ندگی کوشش وراهی شدن است......
از تماشاگه آغاز حقیقت تا به جاییکه خدا میداند!!!!!!!!!!!!!!!!
امروز ،هفدهم اسفند ماه ...تولدسید محسن عزیزم میباشد.....سال هزار وسیصدو هفتاد وهشت.ساعت بیست ودو سی دقیقه ی شب هفدهم اسفند ماه ،
خدا از سلاله سادات فرزندی به پسرم سید محمدرضا عطا کرد .......هم اکنون نوجوانی برومند ی میباشد و برای خودش جوانمردی میشود.....خدا به عمرش وجوانیش برکت و عزت ببخشد......سید عزیز م تولدت مبارک
......امروز وقتی همه بهش تبریک گفتیم......بچه ام با ناراحتی جواب میداد....بازهم میگم تولدت مبارک باشه گل پسرم.......دوستت دارم.....
ودر حسرت سید محمد حسین فقط با گفتن ممنونم ومتشکرم جواب میداد......خیلی غمگین بود با صحبتهایی که با او شده کمی آروم تر به نظر میرسه........ولی همه در ناباوری خاصی به سر میبرند......... سید محسن عزیزم تولدت مبارک....قربون دل مهربونت بشم من مامانی گلم......