آواز قو

گلبرگهای89

1392/2/24 10:33
نویسنده : شهربانو
661 بازدید
اشتراک گذاری

بانام و یاد خدای مهربون.......

ایام میگذرد ،چگونه؟نمیدانم!خوب ،بد،میانه،پراز احساست،بی تفاوت!

مهم،گذشتنش است،خوب آری..........بد وخوبش ساختن من است.....خدایا کمکم کن تا ایام را خوبه،خوببسازم....

تولد یک سالگیه پسر نیما یوشیج...نیما به پسرش میگوید :عزیزم بهار ،تابستان،پاییز،و زمستان گذشت......و ازین ببعدهم ،همه تکرارست،اما فقط مهربانی تکراری نیست.....

وقتی برمیگردم به سالهای پیش،همه تکرار ،روزتولدم......روززن....روزمرد....روز جوان روز،تحویل سال نو......روز...............................................................و هرچه گذشت دیگر بار میآید....جز مهر و،مهربانی.....و صاحب مهر ومهربانی....

مادرم، پدرم، و دیگرعزیزانم.......

چنانچه قریدون مشیری عزیز می سراید:

                   حیف،

                          می دانم که  دیگر،

                بر نمی داری ازآن خواب گران،سر،

تا ببینی.........

                   خورد سال سالخورد،خویش را

کاین زمان،چندان شجاعت یافته ست،تا بگوید:

                 راست می گفتی ،پدر (مادر)

 

مادرم ،نبودی تا بگویم روزت مبارک مادرم.......................پدرم نیستی ،تا بگویم  ،روزت مبارک پدرم................ولی پدرم ...مادرم ،در خلوتم با بغض وحسرت ،بارها می گویم روزتان مبارک....چقدر جایتان خالیست........سلام به تمام مادران ،گلهای یاس زمان،سلام به همه ی پدران ،سرو های پر استقامت زمان..................دوستتان دارم.....عزیزانم

  

الهم عجل لولیک الفرج........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

حسنا
25 اردیبهشت 92 0:22
سلام مامی روزتو پیش خودت وبه خودت و همچنین توی وب خودم بهت تبریک گفتم حالا بازم دلم خواست بیام اینجا هم تبریک بگم مامانی ام روزت خیلی مبارک
مامان مهربان فاطمه
25 اردیبهشت 92 1:01
سلام خانوم...ع.ی.م هنو. نی نی ام .مینی نشده....التماس دعا دارم...رم. رو خصوصی کذاشتم


علیک سلام گلم.....ممنونم....
مامان محمد و ساقی
27 اردیبهشت 92 20:04
شیما
28 اردیبهشت 92 12:48
سلام
خدا پدر و مادرتون رو رحمت کنه
الهی آمین



متشکرم.....
هدا سادات
18 خرداد 92 14:57
گاهی اوقات ...







آدم دلش یک آشپزخانه آرام







یک لیوان چای







و مادرش را می خواهد.













اییییییییییییییییییییییییییییییییی شیطون
هدا سادات
18 خرداد 92 15:00
خــــــــــــدايا!!



قسم به بزرگيت،




هيچكس، هيچوقت، مريضي مـــــــــــــادرشو نبينه .


وای عزیزم..........منو این همه خوشبختی محاله
هدا سادات
18 خرداد 92 15:01
من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .
...
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .


گلم منو شرمنده کردی قربونت برم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد