آواز قو

گلبرگهای تنهایی92

1392/5/14 8:57
نویسنده : شهربانو
400 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای مهربان .....یا حی ویا قیوم......

بزن خود را به کوه و  دشت وصحرا....

که دل بگرفته زین شهر فریبا.

باسلام  و قبولی طاعات.التماس دعا......

نمیدونم چه جوری شروع کنم؟ازکجا؟هنوز نتمون وصل نشده.....

ولی گاهی اوقات دلم پر میکشید تا چند خطی بنویسم.....

ماه رمضان هم اومد و  کم کم  داره به  سرانجام میرسه.......

امروز بیست وششم بود......امروز خیلی به درگاه خدا ناله زدم....ازخدا برای بچه هام دعا کردم وبرای عافیت وعاقبتشون دعا کردم.....

 

توی این مدت اتفاقات زیادی رخ داد ....عروسی شهاب وفاطمه جان به سلامتی برگزار شد....

آقاسیدم وفاطمه گلم رسما به عقد هم درآمدند.خداروشکر........

و اتفاقی که اصلا دلم نمیخواد درباره اش بنویسم فوت دوست عزیزمان آقای علی نصیری که جانباز وایثارگر جنگ وجبهه بود .توی پستهای قبلی درموردش نوشته بودم .شیمیایی وموجی و ...........سرتیپ جانباز و به لقاالله پیوست....روحش شاد.

مراساقیا گو کجامیبری؟

خمارم زدنیاچرا میبری؟دورنگی هست ولی خیلی زیباست گل

فتاده زپادستم بگیر

به سوی که بی دست وپا میبری.......روحش قرین انبیا وصدیقین.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد