آواز قو

گلبرگهای تنهایی10

1391/4/10 11:08
نویسنده : شهربانو
294 بازدید
اشتراک گذاری

باسلامی پراز دوستی ....پراز امید......پراز شادی ......پرازتوکل به خدای احد وباقی

دیشب خونه من پراز نور بود وامید ..........برادرم اومده بود دیدنم ...همه شاد بودیم میگفتیم .میخندیدیم

محمد وحانواده اش...........جلال وخانواده اش.........هدا وخانواد اش........مهدیه وخانواده اش......حسنا وخانواده کوچکش.......وماهمگی ........شاد دور هم........

 ازخداخواستم که خدایا همه مردم شاد باشند .......آمین

 

دیدن برادرم که دویاسه هفته ای میشد ندیده بودمش....

 

 

 

 

 

 

 

شادی خاصی روبرام تجدید کرد....

یادپدرندیده ومادرعزیزم که  بهمن   سال   74 ازدست دادمش  همسفری که قراربود با من وبرادرام وهمسرم به سرزمین وحی پا بذاره. ولی ترجیح داد که خودش تنهایی  پیش خود . خود  .خدا بره ومنو تنها گذاشت ورفت .......ومن بدون او  به این سفر رفتم با قلبی مملو از غم و غصه  .وپر از دلهره........   .روحش شاد         دلم پراز خاطره هاست .

خاطره های زیبا.......ولی منم و این خاطره ها........خاطره ی تنها یار یاورم .مادرم که  به خاطرش میمردم..... هروقت که روز پدر یا مادر میشه من پرازغصه ام..........خدا یا در بهشتت پایدارشان کن.......

 

امروز خیلی خسته بودم ..تقریبا بیشتر استراحت کردم...... و و 

 

نظافت منزل وکمی جابجایی وسایل .........تابچه ها اومدند مهدیه وجمال.......

 

مهدیه بافاطمه کمی تو نت رفتن آخه مهدیه هم برای تنهاییهاش وب راه انداخته .من خیلی خوشحال شدم ... ورفتن بیرون تابنزین بزنند. تافاطمه هم کمی ازخونه بیرون بره.....وبامادرش خلوت کنه ....

 

دوست فاطمه مینا زنگ زد وبافاطمه جان کارداشت......

 

منم ظرفهای شام رو توماشین گذاشتم وظرفهای بزرگ روهم شستم .خیلی خسته شدم.... تازگی خیلی زود خسته میشم وتوانایی ندارم که پشت سرهم کارهای سنگین بکنم.

خدایامنو ازکارافتاده مکن.....

فردا خیلی برنامه دارم ....رفتن بهشت زهرا وشرکت درمراسم دومین سالگرد شوهر خواهر همسر عزیزمه.

 

 

قراره که بابچه هابریم اینشالله....وفاتحه  خوانی برای اموات .....

الهی........

آنکسی که باتو شناخته شود.ناشناس نمیشود......

وآنکس که به تو پناه آورد خوار وخفیف نمیشود.

وآنکس که تو به او رو آوری مال هیچکس و هیچ وقت گم نمیشود .......

 

خدایا مرادریاب ...... 

.

 

 

وزندگی کاروانیست زود گذر...

خرابه ای ناپایدار.......

تابلویی زیبا وفریب دهنده .......

میسوزد ومی سوزاند ......

و........هیچ چیز درآن رنگ حقیقت نمیگیرد جز...........معرفت حق........

 

.ایستادن اجبار کوه بود.رفتن سرنوشت آب.......

افتادن تقدیر برگ ..........

و......صبر پاداش آدمی......

 

پس خدای من .مرا ازبلای غرور وخودخواهی نجات بده .ومرا کمک کن تا حقایق وجودت راببینم وجمال زیبای تورا مشاهده کنم.

هزاران کلمه برایت درنظر آوردم اما ............

دریافتم که تو  از جنس بی نهایتی......

 

........امام صادق(ع) میفرماید ...کسیکه به دنیا دلبسته گرفتار سه حالت روحی میشود.

اندوهی که از دلش پاک نمیشود .آرزویی که برآورده نمیشود.....وامیدی که به آن نمیرسد.......کافی ج 2    صفحه 320    .

 

گاه گاهی به یادت غزلی میخوانم .....

تانگویی که دلم غافل  ازآن عهد وفاست

خوب من.....

خوب رویان همه گر با دل من خوب شوند. خوب من باهمه خوبان حساب تو جداست.........

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

در انتظار مهدی یار
12 تیر 91 11:50
خدا هر دوشون را بیامرزد...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد