گلبرگهای تنهایی49
سلام.....بانام ویادخدای مهربان.........
امشب شب خوبی بود،چون مهدیه سادات وفاطمه ،حسنا ومخمد،سیدتقی بابا منزل هدایی بودیم.....هدا جواد جان تقریبا از ظهر مشغول جابجایی لوازم پذیرایی واتاق نیاز بودند......بچه ها اومدند ،کلی گفتند وخندیدند.......
تقریبا سعی میکردند تا شاد باشند.با کوچکترین صحبتی یاد دایی عباس براشون زنده بود.فاتحه ای براشون هدیه میکردند.یادش گرامی وعزیز.....
آخرشب بچه ها رفتنذ ....ومن هم طبق معمول بیدار ،آشفته........
شب درازو بی پایان،فکرهای پریشان،افکار پرت وپلا........
باخودم فکر میکنم ،زندگی مبهم ،نامفهوم........بی ارزش ،ولی پر از امید وآرزو....اگر امید وآرزوها نبود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چی میشد.ولی بسیار از خدا متشکرم،وشکر گزارم ،که این امید رو به ما بندگانش عطا کرد......تا بازهم بمانیم تا رویاهایمان ..........دلم بی تابه ،ولی آرزوهای زیادی دارم......ه
امید به افق های طلایی وتابناک........امید به بخشش وکرم خدای مهربان.........امبد به آینده ای روشن دلم رو گرم میکنه.......گاهی اوقاتت صبحها ،چنان خسته ازبستر بیرون میام ،که اگر وظیفه ای درقبال خدانداشتم ،هرگز ،هرگز،چشمانم را نمی گشوذم.....ولی شور سجده وبندگی مرا اشتیاق زنده ماندن میبخشد .....میمانم تا او بخواهد..
میمانم تااو بخواهذ ،ولی ازاو میخواهم ،تا با زنده ماندنم حجتی باشم ،برای بندگی ،اکرچه میدانم ککککککککککککه،هرگز،وهر لحظه در خسرانم ..........والعصر ،ان ال انسان لفی خسر........یارب مددی............واما مناسبهای این ماه......
1دوم آذر.......تولد وچهلمین روز درگذشت ،برادرم حاج عباس.....روحش شاد وقرین رحمت حق تعالی....
2سوم آذر تولد مریم دختر برادرم.......
3تولد حسنا سادات عزیزم پانزدهم.......
4تولدثناسادات عزیزم .فرزند جلال وعاطفه ی عزیزم...بیست ونهم......
5تولد همسر برادرم.مادر محمد......
تولدهمگی مبارک ومیمنت باشد.......5