آواز قو

گلبرگهای تنهایی74

باسلام ویادی از خدای مهربان......اوزیباست وزیباییهارا دوست دارد.... سلامی وسرآغازی....مینویسم در نبود شخصی که همچون جانم دوستش دارم.....ولی امروزبا او وداع گفتم ......نمیدانم برای همیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا آغازی زیبای دیگر....... چقدر سخته ولی با سرعت ازو دل برتافتم ....زیرا حتما خوشبختیش را از خدا میخواهم و آرزویی بس زیبا برایش دارم...........اوگریست من با مقاومت گریه ام را از او پنهان کردم ....ز یرا پیروزی در اموراتش بامن یا بی من خواسته ام هست......خوشبخت و کامیاب باشی.........عزیز م.....زیبایی با اوعجین است ......شاید فکرتان جوردیگری تداعی کند ولی او علاوه بر ز یبای خاص خودش ،به زیبای طینت هم آراسته بود......برایت...
9 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی72

             زیبا خدایی داریم ......تا درک کنیم که او  خالق این زیباییهاست........ اسفند هم با همه ی زیباییهای خاص خودش داره به پایان میرسه.....دنیا باتمام عظمتش دار ه خودشو تغییر میده....شاخه های عریان پوشش شکوفه های زیبا به تن میکنه....ودرختهای بیجان قیامتی دیگر به پا میکنند....زندگی دوباره شاخ وبرگی وبری دگر........خدایا چنان کن که قیامت ماهم شکوفایی داشته باشه........ زندگی ماهم پس از مرگ تولدی دیگست .....خدایا تو کمکمان کن تا رستاخیز پسندیده ای داشته باشیم.......... گلها میرویند وابرها میبارند ،آفتاب میتابد......گنجشکان جیک جیکنان بر شاخسارها بالا پایین میپرند.......
9 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی71

  بانام ویاد خدای مهربانم........امروز هم یکی از روزهای خوب خدا با تمام فراز ونشیبهاش........دلم عجیب گرفته....از تمامه روزگارانم......هوای ابری هم مزید برعلت شده..........دلم گریه میخواد........................................ خدایا چطوری بیام پیشت؟چرا من این حرفهارو میزنم ؟مگه من نمیدونم ؟هرجا که یاد وذکر خداهست،همانجا خداهست.....احتیاج به هیچ وسیله ای نیست.......فقط دلم رو بایاد او به پرواز در بیارم......اوج میگیرم ودر خلصه ی نابش غرق در راز  نیاز........بال وپرم از بی  احساسی ،بدور شد .و با سریعترین وسیله ی ممکنه به اورسیدم..........یارب ......یارب........یارب........یارب.....یارب.....یارب......یارب/...........یا...
7 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی70

بانام ویاد خدای مهربان سلام....           ماز یاران چشم یاری داشتیم     خود غلط بود آنچه ماپنداشتیم..... امروز بار انی بارانیم...... آسمان دلم ابری وگرفته ....اما امید باریدن مرا آرام میکنه......صدای خرد شدن دلم گوشم رو ناشنوا کرده ،هیچ نمیشنوم....فقط صدای فریاد دلمه که مدام منو  صدا میزنه........ گوشم را میگیرم ولی صدا از درونمه.......چی میگه ؟نمیدانم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1بذار هرچی میخواد بگه.........آخه شنونده ای نیست تا بشنوه......... خدایا روزهام یکنواخت شده نه..........از غصه یکنواخته .......هرروز یجوری خلاصه خودشو تودلم...
7 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی69

بانام ویاد خدای مهربانم       سلام دوستان* عشق تو نهال حیرت آمد            وصل تو کمال حیرت آمد   بس غرقه وصل کاخر                 هم بر سر حال حیرت آمد    یک دل بنما که در ره او           بر چهره نه خال حیرت آمد                                  نه وصل بماند ونه واصل         آنجا که خیال حیرت آمد                 &nb...
6 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی68

سلام وبانام خدا آغاز میکنم ..........مومن از کوه محکمتر است.......زیرا از کوه چیزی برگرفته شود ........ولی از دین مومن چیزی برگرفته نشود.......خدایا خودت ثابت قدممان به گردان...... خدایا کمک کن.... . تو پست قبلی نتونستم چیزی بنویسم...زیرا سخن از عشق بود و معشوق.........جایی برای ما نبود....آخه صحبت از گل نرگس بود وعطر جاودانش...... روز پنج شنبه به شکرانه بهبودی امیرم، طاهای عزیزم.....نسرین مراسمی برگزار کرد.....خانوم حنانه مداحه آلمحمد ،مراسم رو اجرا کرد......و برای شهادت خانوم  کریمه ی معصومه عزا داری کرد......و بحمد وسپاس برای امیرم ذکر یاعلی سرداد......110 بار موقع غروب آفتاب ذکر یا علی .....آرزوی سلامتی برای بیماران.....و بر...
5 اسفند 1391

گلبرگهای تنهایی67

با نام ویاد خدای عزو وجل........ سلام دوستان خوبین؟سرحالین......اینشالله که همیشه سلامت وخوب باشید..... امرو شنبه پنجم اسفند ماه میباشد..... باقلبی از عشق،با خطی از حریر محبت........... بر روی تمام گلبرگهای تنهایی خودم....... می نویسم.......دوستون دارم....بس........ اول هفته وآرزوی هفته ای سرشار امیدهای طلایی...... هفته ای قشنگ............ آرزوهای بزرگ......... دلهای خوش.....لبهای خندان......تن های سالم.........وجودتان پرتوان....... فکرتان آزاد ورها از مشغله هاا....... چشمهایتان منتظر ،قدوم پاکش........اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو می آید..... من میدانم ویقین دام ........زیرا خدایم فرمود .....پیامبر...
5 اسفند 1391

گلبرگ های تنهایی 37

گل های باغ زندگی من و همسرم... امروز موفق شدم با کمک فاطمه جون عکسهایی از آلبوم گل های زندگیم رو به شما عزیزان معرفی کنم .     بفرمایید به ادامه. همسرعزیزم   خودم آقا سید محمد رضا مخملی من آقا سید جلال عاطفه خانم ثنا سادات ، آقا سید جلال ،وآقا سیدمحمد رضا.ونسرین خانم ،عاطفه خانم و  آقا محسن اخمو آقا امیر طاها   من ،عاطفه خانم، همسرم و آقا سید جلال   حسنا جون در مراسم نامزدی   عاطفه خانم آقا سید جلال و آقا سید جمال وآقا سید تقی گلم   آقا سید جمال و آقا سیدتقی گلم.     ...
3 اسفند 1391

گلبرگهای تنهای66

   بانام ویاد خدای متعال.....سلام عزیزان.....امروز روز سه شنبه ی دیگری داشتم.....سه شنبه ای که تولد امام حسن عسگری میباشد...... ولادت با سعادتشان مبارک. امام حسن میفرماید:دوخصلت است که بهترو بالاتر از آن چیزی نیست. یکی ایمان به خدا ویکی هم سود رساندن به دیگران......   امروز ،خیلی دلم گرقته بود ،ولی سعی زیادی کردم ککککککککککککککککه به بچه ها انتقال ندم .....و تا حدی هم موفق شدم ....باهاشون شوخی کردم و گفتم و خندیدم ،چون قبول کردم وپذیرفتم ،که فعلا همین هست وهست................کاری هم نمیتوانم بکنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!مهدیه جان وفاطمه کلاس بود ند........هدا جان دنبال تمدید گواهینامه ،چون زمانش تموم شد...
3 اسفند 1391

گتبرگهای تنهایی65

+با سلام وعرض سلام .....بایاد خدا دلهایمان  آرام میگیرد.....در زندگی بهترین مردم ،کسی است که ،در سایه بزرگواریش زندگی کند..... در پست قبلی داشتم مینوشتم برای آب خوردن رفتم .....برگشتم دیدم هدهدمن برام نوشته  .متشکرم عزیزم منم دوستتون دارم......جمله ی معروف خونه دوددددددددددددددددددددددددا.........   گفتم روتختی هدا جون به پایان رسید حاصلش خیلی زیبا ودوستداشتنی شد..........این  چهارمین روتختی به این صورت بافته شده با تفاوت رنگها برای خودم با رنگ غالب مشکی ،برای حسناساداتم با رنگ غالب نارنجی . سید جلالم با رنگ غالب آبی.......حالا ازین ببعد نوبت سید جمالم وسید تقی میباشد......محمدم زیاد براش مهم نیست......مهدیه ...
1 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آواز قو می باشد